فرآیندهای گوناگونی برای طراحی محصول وجود دارد که هر کدام بر جنبه های متفاوتی تاکید دارند.
فرآیندی که به عنوان نمونه ارائه شده است، 7 مرحله عمومی برای حل مساله است که توسط دان کوبرگ و جیم باگنل ارائه شده است. این فرآیند به طراحان کمک می کند تا طراحی محصول خود را بصورت فرآیندی که از ایده شروع می شود تعریف کنند. این فرآیند معمولا توسط افراد گوناگونی در قالب یک گروه انجام می شود که شامل متخصصین طراحی صنعتی، متخصصین میدانی، مهندسین و غیره می باشد. فرآیند بر روی بدست آوردن ملزومات، طوفان ذهنی برای ایده های محتمل، ساخت پروتوتایپ ها و در نهایت ساخت محصول نهایی متمرکز خواهد بود. هرچند که این پایان فرآیند نخواهد بود. پس از آن طراحان محصول نیاز خواهند داشت که ایده های خود را برای تولید نهایی محصول به مرحله اجرا در بیاورند و پس از تولید نمونه های اولیه، اصلاحات و فرآیندهای تکمیلی را بر روی آن انجام دهند فرایند طراحی محصول، پس از ظهور تکنولوژی های پرینت 3 بعدی در سالهای اخیر، دچار تحولات بسیار زیادی شده است.
دستگاههای پرینت سه بعدی می توانند به راحتی ایده های طراحان را بصورت اجسام 3 بعدی توسط موادی نظیر گچ و پلاستیک تولید نمایند.
فرآیند اصلی طراحی محصول شامل سه بخش زیر است :
1- تحلیل
2- ایده (مفهوم ساز ی)
3 -ترکیب
بیان طراحی محصول:
بیان طراحی محصول از ترکیب اثر تمامی عناصر موجود در آن محصول بوجود می آید. تن رنگی، شکل و اندازه ها همگی باید به نحوی بیان شوند که ذهن مشتری را به خرید آن محصول ترغیب نمایند. به همین دلیل یکی از مهم ترین علایق طراحان محصول، درنظر گرفتن مخاطب محصول و استفاده کننده نهایی از آن است. در نظر داشتن اینکه مشتری محصول را به چه صورت می بیند تاثیر مستقیمی در موفقیت آن محصول در بازار دارد. راه حل این مساله، طراحی محصولی است که در ظاهر و عملکرد خود، یک شخصیت را بیان کند یا یک داستان را تعریف نماید. محصولاتی که اینگونه مشخصات را داشته باشند پذیرش قوی تری را توسط مشتریان تجربه خواهند کرد. اما باید در نظر داشت که بیان این ویژگیها تنها با در نظر گرفتن ویژگیهای ظاهری یک محصول بدست نخواهد آمد و در نظر گرفتن ویژگیهای عملکردی محصول نیز بسیار تاثیر گذار خواهد بود.
ملاحظات طراحی محصول:
طراحی محصول کار آسانی نیست. تمامی ذینفعان، خواسته های مشخصی را از طراح محصول و فرآیند طراحی دارند. وظیفه طراح محصول این است که در تعامل با کلیه این افراد محصولی متناسب و با ارزش را خلق کند:
• تولید کننده دغدغه هزینه های تولید را دارد. در نهایت تولید کننده یک محصول به لحاظ تولیدی مقرون به صرفه را می خواهد.
• خریدار به قیمت محصول، ظاهر و شیک بودن آن می اندیشد.
• مصرف کننده نهایی بر روی کارایی و عملکرد محصول نهایی تاکید دارد.
• بخش تعمیر و نگهداری محصول بر روی قابلیت های تعمیر و نگهداری محصولات توجه دارد. اینکه قطعات محصول به راحتی از هم جدا شده و قابلیت تشخیص عیب و تعمیر آن به آسانی وجود داشته باشد.
رویکردهای طراحی محصول:
طراحان محصول نیاز دارند تا تمامی جزئیات را در نظر بگیرند: شیوه ای که مردم از محصولات به درستی یا نادرستی استفاده می کنند، محصولات خراب، خطاهایی که طی فرآیند طراحی بوجود می آید و شیوه مورد انتظاری که مردم باید از محصول استفاده کنند. بسیاری از طرح های جدید شکست می خورند و بسیاری از آنها حتی به بازار راه پیدا نمی کنند. برخی از طرح ها نهایتا از رده خارج می شوند. فرآیند طراحی محصول ممکن است بسیار طولانی و خسته کننده باشد و طراح مجبور به چندین بار تلاش مجدد برای رسیدن به طرح مطلوب باشد. بسیاری از ایده های جدید شکست می خورند. تمام محصولات به نحوی با مسائل اقتصادی تولید مرتبط هستند. خلاقیت یکی از مسائل مهم در طراحی محصول است. بکارگیری تکنولوژیهای جدید به عنوان مزیت رقابتی بسیار
تاثیر گذار است. علاوه بر این همیشه بکارگیری تکنولوژیهای جدید نیازمند طراحی های جدید نیز خواهد بود.
فرهنگ و طراحی محصول:
“ارتباط میان طراحی و فرهنگ در سده اخیر، تغییرات بسیاری داشته است و همانند آینه ای در مقابل یکدیگر عمل می کنند. به نحوی که اصلاح و تکامل هر یک، موجب انعکاس و توسعه دیگری می شود” (موآلسی، 2005).
طراحان باید بر حقوق فرهنگی تمرکز کنند. در طراحی محصول، این امر می تواند از طریق آمیختن ارزش های زیبایی شناختی و تاریخی کاربران میسر گردد. این مسئله طراحان را برای درک آنچه هنجارها و فرایندهای فرهنگی برای ادغام در طراحی محصول به آن نیاز دارند و چگونه به کار گرفته شوند به چالش می کشاند. طراحان نیاز دارند بدانند که انسان ها موجوداتی فرهنگی هستند و روند ادغام طراحی و فاکتورهای فرهنگی در عمل، باید مورد تأکید قرار گیرد. طراحی به شدت در فرهنگ کاربر مستتر است و در خلاء فرهنگی حادث نمی شود.
ابتکار و خلاقیت باید طبق زمینه های فرهنگی هر کشور صورت گیرد زیرا خلاقیت در داخل ذهن طراح رخ نمی دهد بلکه در تعامل میان افکار کاربر و زمینه های فرهنگی- اجتماعی صورت می گیرد. این امر پدیده ای سیستماتیک است، نه فردی. رضایت از محصولاتی حاصل می شود که نیاز افراد را از نظر عملکرد، کارایی، تعامل، تجربیات و لذت بخشی برطرف سازد. فاکتورهای فرهنگی در طراحی، نه تنها تلاش می کند تا فناوری را برای زمینه های اجتماعی مناسب تر سازد، بلکه تلاشی است برای استفاده بهتر از خود فرهنگ به عنوان منبعی برای ابتکار.
ممکن است فردی ادعا کند توجه به فاکتورهای فرهنگی می تواند راه را برای گوناگون سازی مفاهیم طراحی هموار سازد و این ابتکار محصول را تسهیل می نماید. این ابتکار در محصول، در زمینه فرهنگی-اجتماعی کاربر حاصل می شود و این امر می تواند به پذیرش و حصول و رضایت کاربر منجر شود. طراحانی که به جای تأکید بر هوش فناوری، بر هوش کاربران تمرکز می کنند، ابتکاراتی چشمگیر خلق می نمایند. ابتکار از انسان شروع می شود، نه با قدرتمند سازی فناوری؛ و نقش اصلی طراحان، وساطت میان فناوری و فرهنگ و افزودن اصول اخلاقی و زیبایی شناختی به فناوری است. بدین ترتیب، طراحان عاملین تغییرات فرهنگی هستند. (موآلسی2005).
فردنس فرهنگی و نشانه شناسی در طراحی محصول:
کلمه ی افردنس توسط گیبسون برای اشاره به امکانات تعاملی از یک شئ یا محیط خاص در دنیای فیزیکی ابداع شده است. نورمن این اصطلاح را با زمینه های طراحی محصول و ارگونومی سازگار نمود، زمانی که او در مورد درک افردنس می نوشت، که در آن به کیفیت هایی از یک شی نگاه می کرد که پیشنهاد می دهند که آن محصول چگونه ممکن است مورد استفاده یا تعامل قرار گیرد.
نمادهای گرافیکی همچون نشانه ها و یا صورت نگاشت ها، به عنوان واسطه هایی در محصولات پیشرفته امروزی معمول شده اند. اگرچه این نمادها عموماً در کشورهای غربی طراحی شده اند اما به کارگیری آن ها در سراسر جهان، از وسایل دیداری-شنیداری گرفته تا رایانه ها، تجهیزات پزشکی، لوازم خانگی و قطعات کامپیوتری دیده می شود. این نشانه ها به منظور هدایت کاربران برای استفاده صحیح از محصول، کاهش خطا، و علائم هشدار دهنده بروی محصول استفاده می شود. داخل نمودن کاربران بالقوه در طراحی و مراحل ارزیابی، به خصوص زمانی که گروه کاربران بسیار متمایز باشند، یک اصل ارگونومیک ابتدایی است (پیامونت، 2001).
طراحی و توسعه محصول
مجموعه ای از فعالیت های استراتژیک و تاکتیکی از ایده پردازی تا تجاری سازی و خلق یک طراحی محصول است. در یک رویکرد سیستماتیک، طراحان محصول ایده ها را مفهوم سازی و ارزیابی کرده و آنها را به یک محصول یا مصنوع ملموس جدید تبدیل می سازند. نقش طراحان محصول، ترکیب کردن هنر، علم و فن آوری است با هدف خلق محصولی است که مردم بتوانند از آن استفاده نمایند. امروزه ظهور ابزارهای دیجیتالی موجب شده اند تا طراحان بتوانند به شیوه هایی خارق العاده در برقراری ارتباط، تجسم کردن، تحلیل کردن و تولید محصولات بپردازند که فرآیند کاری انها را به کلی متحول کرده است .
طراحی محصول گاهی با طراحی صنعتی اشتباه گرفته می شود (با اینکه همپوشانی های فراوانی بین آنها وجود دارد) و در سالهای اخیر به یک مقوله گسترده شامل طراحی خدمات، نرم افزار و محصولات فیزیکی است. طراحی صنعتی پیرامون فرم های هنری و کارایی پذیری و معمولا در تعامل با طراحی مصنوعات و ارگونومی برای رسیدن به محصولی با قابلیت تولید انبوه فعالیت می کند. دیگر جنبه های طراحی محصول شامل طراحی مهندسی است، خصوصا هنگامی که عملکرد یا کارایی موضوع اصلی باشد. البته این محدوده ها همیشه بصورت واضح از هم جدا نمی شود.